ناز هم معبود من اندازه دارد

ساخت وبلاگ

میدونم که سال های آینده که به این روزها نگاه کنم دلم به حال خودم میسوزه که چطور طاقت آوردم. نه وایسا. شایدم بگم چقدر خوش خیال و آروم بودم. کی میدونه شاید بگم خوش به حالم که نگران حمله زامبیا نبودم. کاش میشد بفهمم پنج سال دیگه حالم چطوره. دقیقا 22 آبان پنج سال دیگه. اگر بدونم خوبم و راضی، قول میدم بدون اینکه غر بزنم زل بزنم به آسمون ابری امروز و کارامو انجام بدم. میبینی؟ فقط یه قول میخوام از خودم در آینده که بهم بگه قراره بهتر شه. فقط همین. هو هِی. خودمو نمیشناسم. با خودم قهرم انگار. انگار که سرمو کردم اون ور و میگم نوموخوام باهات حرف بزنم. حتی خودم با خودم حرف نمیزنم. مثلن نمیدونم الان دلم میخواد یه پیتزا سفارش بدم یا دلم میخواد برم رو پشت بوم قدم بزنم. خب چطور باید بفمم وقتی راه ارتباطیم با خودم قطع شده؟ و قشنگش اینه که حتی نمیدونم اون راه ارتباطی کجا هست؟ یه سیم تو گوشم بوده که کنده شده؟ یا باید تو آینه رو نگاه کنم تا برقرار شه ارتباطمون. کجاست دکمه ش؟

محرومیت موقت دلچسب...
ما را در سایت محرومیت موقت دلچسب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ngrb بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 29 دی 1399 ساعت: 17:04